Saturday

2


در جامعه ايران که قيود اجتماعي زيادي براي گروه هاي حاشيه اي و اقليت و آنهايي که در قلمرو قدرت نيستند وجود دارد آيا فضاي مجازي امکان مقاومت براي آنها مهيا مي کند ؟ .
در زندگي روزمره و در سطح جامعه آنچه وجود ندارد گفتگوي عقلاني است . همواره گروه هاي فرادستي وجود دارند که حقيقيت را تعريف و هژموني خود را بر جامعه اعمال مي کنند و ظرفيت نقد شدن و درنظر گرفتن حقي براي طرف مقابل را کم پيش مي آيد که داشته باشند . اين رابطه يک سويه را در تمامي سطوح جامعه مي توان ديد . در خانواده، در سطوح بالاتر و نهادهاي بزرگتر مانند ادارات و دانشگاه و البته که در سطوح مختلف حکومت و در زمينه هاي گوناگون. در فضايي که نه قوانين و نه تحمل نقد گروه هاي فرادست فرصتي به گروه هاي حاشيه اي نمي دهد و آن ها را سرکوب مي کند ، امکان مقاومت آنها کم و فرهنگ فرادستان جاکم مي شود .
اما
فضاي مجازي چنين رابطه اي را به هم مي زند . در چند سال گذشته و با گسترش اينترنت در ايران گروه هاي اقليت با استفاده از فضاي مجازي براي خود اجتماعات مجازي تشکيل داده اند و هويت پيدا کرده اند . براي مثال جنبش زنان به واسطه اينترنت قدرت روزافزوني گرفته است . اينترنت رسانه اي است که باعث تقويت رايطه زنان و مبارزه آنها شده است. کمپين يک مليون امضا بدون وجود فضاي مجازي نا ممکن بود .
موسيقي زيرزميني مثال ديگري است . در حاليکه دولت همچنان نسبت به موسيقي سياست هاي پيشين هخود را ادامه مي دهد ، ، موسيقي کاملا متفاوتي از طريق اينترنت شکل گرفته است . موسيقي اي که يه مثابه يک خرده فرهنگ در برابر محدوديت هاي دولت مقاومت مي کند و با فضاي بوجود امده حتي آن را به رسميت نمي شناسد .
به گمان من فضاي مجازي باعث هر چه متکثرتر شدن جامعه ايران شده است. با تشکيل اجتماعات مجازي و هويت جمعي پيداکردن گروه هاي اقليت و فرودست .امکان مقاومت آن ها در سطح جامعه و بازتر شدن فضا بيشتر و بيشتر مي شود .


1

ديناميک حاکم در توسعه شهرهاي مجازي شامل ترکيب اماکن شهري ، حضور ملموس انسانها ، حرکتهاي فيزيکي با نظامهاي چند لايه و پيچيده تکنولوژيهاي ارتباطي و اطلاعاتي است . همين طور که فضاهاي شهري رشد زيرساختهاي و کاربردهاي اين تکنولوژيها را سرعت مي بخشند ، خودشان نيز آکنده از ارتباطات گوناگون کامپيوتري مي شوند . اين کامپيوتري و ديجيتالي شدن با زندگي واقعي شهري پيوند مي خورد . بهمين دليل ما در عين اينکه از شهر فيزيکي صحبت مي کنيم ، مي توانيم ازشهر مجازي نيز صحبت کنيم . بسياري از کارها و اعمال روزمره ما را ديگر مي توان در شهر و فضاي مجازي نيز دنبال کرد . بدين ترتيب شهرها و زندکي شهري روز به روز بيشتر ديجيتالي مي شوند و اين ديجيتالي شدن رفته رفته همه جا گير مي شود . جدا کردن زندگي شهري از زندگي مجازي ديگر بي معناست .